کد مطلب:161774 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:257

زمینه های تحریف
در انگیزه های تحریف در یك مكتب الهی، سخن بسیار رفته است و در این مقدمه بر آن چیزی نمی افزاییم؛ ولی توجه به این نكته حائز اهمیت است كه تحریف همواره به وسیله مغرضان صورت نگرفته است. بسیاری از تحریفها در مكاتب الهی، به دست معتقدان ناآشنا تحقق پذیرفته است. تحریف امر آنی و یكباره نیست، نیازمند زمان و زمینه هایی است كه ممكن است در طول سالیان دراز فراهم شود: زیرا به یكباره، حتما مقبولیت نخواهد یافت.

آنچه در مسئله تحریف می بایست مد نظر باشد این است كه نباید گذاشت سلیقه های ناروا و دخالتهای افراد ناآشنا در مكتب فزونی یابد و هر كس به خود حق دهد، بدون كسب لیاقت و شایستگی و تحصیل و تهذیب، به تبیین و تبلیغ و اظهار نظر در مسایل دینی بپردازد. ثانیا: همواره می بایست، زمینه نقادی عالمان دینی را به عنوان یك اصل اساسی فراهم آورد. تعصب ورزی، روش خطرناكی است كه در بسیاری مواقع، ضمن جری سازی انسانهای معتقد ولی ناآشنا به عمق فرهنگ دینی، دانشمندان را از رویارویی و نقادی باز می داردو دست نوآوران در مسایل دینی را بازتر خواهد كرد و هر گونه مخالفتی به عنوان مخالفت با مكتب تلقی خواهد شد. در انگیزه ها و زمینه های تحریف، ابعاد گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است؛ ولی با توجه به بحث نسبتا دراز دامن این مقدمه، شاید بتوان اختلاط میان این دو وجهه را، زمینه ای برای تحریف در زندگی معصومین علیهم السلام دانست. آنچه امروز در مصائب و یا حتی مناقب اهل بیت علیهم السلام در برخی كتابهای غیر معتبر دیده می شود و یا از لسان برخی واعظان و مداحان شنیده می شود، و یا افسانه هایی بی ماخذ كه به برخی از ائمه معصومین نسبت داده می شود، و یا فضاهای دروغینی كه به نام اهل بیت


علیهم السلام فراهم می آید، توجیه آنها چیست؟! برخی واقعا بر این باوراند: كه ما با این سخنان،محبت اهل بیت را در دل مردم جای داده و نام آنها را زنده نگه می داریم! آیا می توان انگیزه همه آنها را كاسبكارانه و برای جلب عوام دانست؟! اگر بتوان این نسبت را به عده ای داد، در برخی این اتهام غیرباور است. فاضل دربندی یكی از بزرگان زمان خویش است و در ارادت او به اهل بیت علیهم السلام نباید تردید كرد؛ مرحوم ملامهدی نراقی صاحب كتاب پرافسانه «محرق القلوب» از اعاظم علماء و فقهاءست، چنین خطایی با این انگیزه ها، بسیار بعید بلكه غیر محتمل است. به نظر نگارنده این بی مبالاتی، ناشی از همان اختلاط میان وجهه ثبوتی و اثباتی معصومین است. آنها از طرفی با مقام ثبوتی اهل بیت روبرو بوده اند كه به حق، تصویر كامل از آن غیر ممكن است و از طرفی با زندگی و حوادث زمانه آنها، كه بیشتر جنبه اثباتی داشته و چندان برای اثبات مقام ثبوت نیز كارآیی نداشته است. مذاق عوام به شنیدن غرائب و مناقب عجیبه نیز، در این بی مبالاتی عالمان موثر افتاده، لذا هر آنچه در زندگی ائمه علیهم السلام از عجائب و غرائب بیشتر باشد، برای آنها در مقام ثبوت توجیه پذیر بوده و آن را كاری در جهت ترویج ائمه می دانستند زیرا در این مقام، هر غیرممكنی ممكن خواهد شد و به مرور پا را از استناد، به سلیقه و ذوقیات كشانده و هر آنچه را در مقام ترویج اهل بیت باشد، مجاز دانستند. غافل از آن كه این كار فتح باب خطرناكی است كه حداقل آن تحریف در زندگی معصومین است. امروز هستند افرادی كه دروغ بستن به اهل بیت را - اگر به ظاهر در بالا بردن شأن آنها نزد مخاطبان مؤثر باشد - مجاز بدانند! شما این نظر را با جریانی كه شهید ثانی علیه الرحمة در كتاب «الدرایة» در مورد جعل حدیث درباره ثواب سوره ها و برخی از آیات قرآن نقل می كند، مقایسه كنید! اگر بنا باشد با هر روشی به تبلیغ دین پرداخته شود و راهی كه صد در صد حرمت شرعی دارد - و تنها موردی است كه به قول شهید ثانی در مورد آن می توان ادعای تواتر كرد - با هدف هر چند پسندیده توجیه شود، با دزدی كه برای انفاق دزدی می كند چه تفاوتی دارد؟! اگر مردم در آینده بفهمند، آنچه به آنها گفته شده آن هم از طرف فردی كه به ظاهر


عالم است. دروغ و دست ساز خود او بوده، چیزی از دین و دینداری برای ایشان باقی خواهد ماند؟! آیا واقعا معصومین نیازمند چنین تبلیغی هستند و یا عاجز از معرفی خود، و یا این كه در كلام و كردار آنها چیزی یافت نمی شود كه معرف آنها به مردم باشد، كه حتما می بایست با دروغ و افسانه به جلب مردم پرداخته شود؟! اصولا هنگامی كه چنین تصور شود كه اعمال هر نوع سلیقه برای معرفی دین و یا دینداران كردن مردم، بدون رعایت حدود و مقررات و اصول پیش بینی شده، مجاز است باید هر روز به انتظار سختی نو و بدعتی جدید به نام دین بود و دیگر دریافت دین آنچنان كه بوده، غیرممكن خواهد شد. برای درك این قضیه فقط كافی است برخی از مصائب معروف و متعارفی را كه از زبان او وعاظ و مداحان شنیده اید، با مدارك و مأخذ معتبر تطبیق نمایید. به زودی درخواهید یافت كه بر سر این ائمه مظلوم علیهم صلوات الله چه آورده اند! مولف عالیمقام این كتاب، فردی است كه عمری را برای احیاء فرهنگ اهل بیت و ثبت و ضبط آثار آنها مصروف كرده و به كم مبالاتی هم متهم است. این كتاب را كه آخرین اثر علمی اوست - و پس از موسوعه ارزشمند «مستدرك وسایل الشیعه» تالیف شده - به دقت مطالعه كنید. كلماتی بر قلم این عالم بزرگوار رفته است، كه عمق خشم و نگرانی او را نشان می دهد. آن هم از كسانی كه به نام دین و اهل بیت علیهم السلام سخن می گویند و به آنها ارادت می ورزند و تاكید ایشان بر دو اصل صدق و اخلاص در تبلیغ، نشان از دریافت صحیح او از وقایع زمانه خود و درك واقعگرایانه از معضلات اجتماعی دارد و به حق در نوع و موضوع خود كم نظیر است. آنچه را مرا به تصحیح و تحقیق آن واداشت، ضمن اتقان و استواری این متن در موضوع خود، توجه دادن به معضلی است كه امروز نیز باگستردگی بیشتر در جریان است و به یقین سخن مردی مهذب و پارسا و محدثی عالیمقام و برجسته، تاثیری بیشتر خواهد داشت. اگر چه پس از انتشار این كتاب با تصحیح محقق ارجمند جناب آقای استاد ولی، از انتشار آن صرف نظر كردم؛ ولی بعد از مشورت با دوستان و به علت توضیحات و پانوشتهای خاص این اثر، بر آن شدم كه آن را منتشر كنم. به یقین كاستی های این اثر اندك نیست؛ ولی بضاعت اندك و مشغله بسیار، بیش از


این مرا موفق نداشت. در مقدمه هر اثر، پرداختن به شرح حال مولف یك سنت حسنه است؛ ولی چون شرح حال محدث نوری در بسیاری از تراجم و قابل دسترسی بود، آن را تكرار می دانستم.در نظر داشتم تحلیلی در جهت روند فكری محدث نوری با استفاده از آثار آن بزرگوار را مقدمه این كتاب قرار دهم و به بررسی تحلیلی تر مجموعه آثار او بپردازم. گرچه مقدمات آن را فراهم كردم، ولی تدوین آن نیاز به فرصتی بیشتر داشت. بنابراین مقدمه فعلی را كه قبلا در یكی از نشریات كشور نیز منتشر شد، به جهت ارتباط با موضوع این كتاب، مقدمه این اثر قرار دادم و امیدوارم مفید باشد. آنچه در ذیل كلمات محدث نوری آورده ام، یادداشتهایی است كه با ایجاد ارتباط میان آن و سخن مولف، نقل آن را مفید تشخیص دادم. حرفهای تازه ای برای اهل فن نیست، سخنان شنیده ای است كه برای برخی گفتن آن محذور داشته، و امروز نیز شاید! ولی ادای تكلیف و وظیفه دفاع از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام رودربایستی بردار نیست، همچنان كه برای مولف این كتاب چنین بوده. اگر ما در آینده شاهد چند اثر جدی همچون «لؤلؤ و مرجان» از عالمان بزرگوار باشیم، دامنه سخنان بی ماخذ و دروغهای شاخدار كاسته خواهد شد؛ ولی اگر بنا باشد، همه در خلوت، سخن را تایید كنند ولی همت و جرأتی به خرج ندهند، باید هر سال بیش از سال قبل شاهد آلوده سازی این فرهنگ باشیم و حتما در برابر اهل بیت علیهم السلام مسؤول خواهیم بود. اللهم وفقنا لما تحب و ترضی مصطفی درایتی 23 رمضان، 1418 بسم الله الرحمن الرحیم لؤلؤ و مرجان مؤلف: میرزا حسین نوری طبرسی تصحیح و تعلیق: مصطفی درایتی